چرا دروغ ؟
بسم الله
چگونه میتوان عادت دروغگویی رو در خود و دیگران از بین ببریم؟
بعضیها با اعتماد به نفس قابل تحسینی چنان به آدم دروغ میگویند، که انسان خندهاش میگیرد. این خصیصه را در دانشآموزان خود به کرات دیدهام. الان که معلم هستم، و به گذشته خود فکر میکنم میبینم که عجب انسانهای جاهلی بودیم. آدمی وقتی پشت نیمکت مدرسه مینشیند، چنان کلاش میشود که فکر میکند ته انسانهای قالتاق است و هر کاری که دلش بخواهد پشت این نیمکتها میتواند بکند به طوری که کسی متوجه نمیشود. در حالیکه از اون بالا همهچیز پیداست. از کدوم بالا؟ هم از اون بالایی که معلم وایستاده و داره به کلاس نگاه میکنه و هم از اون بالایی که اون مهربون نشسته.
دانشآموز رو بلند میکنی و میگی این چه کاری بود که کردی؟ با اعتماد به نفس خیلی بالایی میگه “کدوم کار آقا؟ من که کاری نکردم” از همین جواب خندهام میگیره. یعنی خطای دوم رو پشت سر خطای اول انجام میده. خطای دوم چیه؟ دروغ. هیچکس به این بچهها یاد نداده که ای فرزندم؛ دین نداری لااقل آزاده باش.. یعنی چی این جمله؟ یعنی اینکه مرد باش..
هر گندی که میزنی، مثل یک مرد پای اون وایستا. الان اگر شجاعت این رو نداشته باشی که مثل مرد بگی فلان کار اشتباه رو من انجام دادم، پس فردا هم وقتی موقع رانندگی یک عابر رو زیر بگیری، از صحنه حادثه فرار میکنی. آخرش فکر میکنی چی میشه؟ اعدام… ولی مثل یک مرد میری اون دنیا. سرت رو میتونی اون طرف بالا بگیری..